09197981547 info@degarnesh.com
تفکر یک فرآیند پنهانی و درونی است چون افکار ما و جزئیات آن قابل مشاهده نیست. مغز ما اطلاعات زیادی را در لحظه دریافت می‌کند اما همه آنها به فکر ختم نمی‌شود. تحلیل اطلاعات است که منجر به نفکر می‌شود. در ادامه قصد داریم که در مورد انواع تفکر توضیح دهیم.

هدفمندی، تفکر یک نگرش است. انسان هدفمند می‌داند که از زندگی چه می‌خواهد و چه رسالتی را باید به سرانجام برساند. شخص هدفمند تابع وضع موجود نیست و همواره در فکر تغییر است تا بتواند هدف خودش را اجرایی کند.

انجام هر کاری در دنیا نیاز به مهارت دارد که تفکر هم از داشتن مهارت مستثنی نیست. چهار مهارت اصلی تفکر عبارتند از:

تفکر خلاق:

تفکر خلاق داشتن به معنای پیدا کردن راه‌های جدید برای انجام وظایف، حل مشکلات و رویارویی با چالش‌ها است. داشتن این تفکر سبب می‌شود دیدگاهی جدید پیدا کنید. اگر سازمان‌ها، شرکت‌ها و یا حتی افراد این طرز تفکر را داشته باشند بهره‌وری آن به میزان قابل توجهی افزایش پیدا خواهد کرد.

تفکر خلاق یک مهارت است و لازمه رشد در هر مهارت، تمرین مداوم و مستمر است. تمرکز بر خلاقیت و نوآوری باعث می‌شود به روش هایی که قبلا امتحان نکرده‌ایم هم رجوع کنیم.

تفکر سیستمی:

تفکر سیستمی یک رویکرد کاملا تحلیلی برای درک چگونگی تعامل عناصر مختلف در یک سیستم یا ساختار است. اتخاذ مفاهیم تفکر سیستمی می‌تواند کمک کند تا کسب و کارتان نسبت به رقبا همیشه یگ گام جلوتر باشد.

در دنیای تغییرات سازمان‌هایی ماندگار هستند که علاوه بر تفکر سیستمی، چابک باشند و با استراتژی ها هماهنگ باشند.

تفکر انتقادی:

تفکر انتقادی یا تفکر نقادانه (Critical Thinking) به شما این امکان را می‌دهند که یک موقعیت را بر اساس کلیه حقایق و اطلاعات موجود، درک کنید و به آن بپردازید. هنگام استفاده از این مهارت‌ها، حقایق، داده‌ها و سایر اطلاعات را مرتب و سازماندهی می‌شود تا یک مشکل را شرح و راه‌حل‌های مؤثری را برای آن پیدا شود.

 

تفکر استراتژیک:

تفکر استراتژیک یک تفکر عمل گرا بوده و پویا است که با تعامل مستمر با محیط و تجزیه آن و خلاقیت توسعه می‌یابد و در واقع یک فرآیند مستمر و مداوم است که هدف آن رفع ابهام و معنی بخشیدن به یک محیط پیچیده است. تفکر استراتژیک، از جنس فکر کردن است. در واقع کسی که برای تقویت تفکر استراتژیک وقت می‌گذارد، یک شیوه‌ی فکر کردن را در خود تقویت می‌کند. خروجی فکر هم، چندان ملموس نیست.

در واقع تفکر استراتژیک را می‌توان یک روش حل مسائل استراتژیک سازمان دانست که رویکرد منطقی و همگرا را با فرآیند تفکر خلاق و واگرا ترکیب می‌کند. در تفکر استراتژیک مسائل پیچیده بی آنکه ساده تلقی شوند در ساده سازی آنان تلاش می‌شود و رمز و راز موفقیت آن در امید به آینده، مثبت اندیشی، خوش بینی به دور از ساده انگاری و تلاش خستگی ناپذیر و مستمر است. یک چارچوب مناسب برای تفکر استراتژیک نیاز به ادغام تمرکز سطح خرد روی افراد و گروه‌ها با تمرکز سطح کلان روی سازمان و بافت سازمانی دارد؛

جمع بندی

توانایی تفکر سازنده و خلاقانه بسیار ارزشمند است. در پرتو این حقیقت است که ما باید تلاش کنیم متفکران بهتری باشیم و مهارت‌های خود را از طریق تمرین و با جست‌وجوی فرصت‌هایی که ذهن ما را به چالش می‌کشد تقویت کنیم. در این مطلب تلاش کردیم شما را با تفکر آشنا کنیم. در مطالب بعدی حتما عمیق‌تر به موضوع تفکر خواهیم پرداخت.